در حالی که ایران در حال انجام یک رویارویی واقعی با آمریکا و اسرائیل است، روسیه در حال جنگ شدید با غرب در اوکراین است و به دنبال راهی برای بازدارندگی آمریکا است، چین نیز در پرتو تهدیدات صریح ترامپ خود را مجبور به واکنش يافت. بنابراین ایران عملا دروازه مستقیم حملات بازدارنده علیه آمریکایی ها از جانب روسیه و چین است. شاید این سبب لحن متفاوت تنشآمیز ایران باشد، بهویژه پس از اینکه حمله به آن پس از مدتها تردید اسرائیل شکست خورد كه اثر محدودى هم داشت و حاکی از خنثیسازی هواپیماهای باکیفیت F35 بود و خود دارى از هدف قرار دادن تأسیسات نفتی بود که فرصت ارزشمندی را که دهه ها آرزوی آن را داشتند از دست دادند.
اسرائیل همچنین پس از جنگ غزه و شکست روزانه خود در توقف موشکهای حزبالله که بیش از صد موشک در روز است، و با ورود موشکهای بزرگتر و مخربتر بسیار خسته به نظر میرسد و اخیراً اسرائیل نیز علیرغم استفاده از 5 لشکر کامل نظامی به هیچ دستاورد زمینی در جنوب لبنان دست یابدو علاوه بر این و آن، همچنان منتظر سورپرایزهای دیگر حزب الله است… حمله پیش بینی شده ایران پوششی اخلاقی و سیاسی دارد که دیگر تکرار نخواهد شد. رژیم صهیونستی به دلیل جنگ نابودی که در غزه انجام می دهد، هدف قرار دادن عمدی آن بیمارستان ها، امدادگران، خبرنگاران و پناهندگان و حتی نیروهای یونیفل كه نیز از آن در امان نمانده اند رانده شده جهانی شده است.
در حالی که سیستم نظامی ایران عمدتاً برای مقابله با آمریکا در حمله و دفاع طراحی شده است. اسرائیل در مقایسه با آمریکا چیزی نیست، بنابراین حمله آتی ایران با تنبیه شدید اسرائیل، به ویژه پس از آن که خود آمریکا برای محافظت از اسرائیل با نصب سیستم ثاد آمد و ایران تهدید به داشتن سلاح هسته ای کرد، قصد دارد آمریکا را بازدارد.
اگر آمریکا مستقیماً علیه ایران که تهدید به استفاده از هواپیماهای استراتژیک B2 از فرودگاه های خلیج فارس است، مداخله کند، پاسخ ایران در این مورد ممکن است فراتر از انتظارات باشد، معادلات را به هم بزند، به عمق آمریکا برود و تمام توازن های منطقه ای و بین المللی را به هم بزند.
به این ترتیب بازدارندگی روسیه-چین-ایرانی از كابوى آمریکایی محقق خواهد شد و در اینجا نقش یمن که آمریکایی ها را مجبور به عقب نشینی ناو هواپیمابر و ناوگان خود از دریای سرخ کرد و اهمیت استراتژیک این رویداد مهم را فراموش نميکنیم.