
شیخ خزعلی درباره طرح خطرناکی که ترکیه به دنبال اجرای آن در داخل عراق و منطقه است، هشدار داد.
مارس 31, 2025
سمیر سعد
سوریه در سالهای اخیر تحولات فاجعهباری را در همه زمینهها تجربه کرده است. ادلب و حلب به صحنه درگیریهای خونین و نفوذ گروههای افراطی مانند جبهه النصره، جیش الحق، انصار الدین، جیش السنة و هیئت تحریر الشام تبدیل شدهاند. تمام این گروهها در فهرست سازمانهای تروریستی سازمان ملل متحد و بسیاری از کشورهای بزرگ مانند ایالات متحده و کانادا قرار دارند.
آنچه شگفتانگیز است این است که این گروهها قبلاً تحت پرچم القاعده فعالیت میکردند و سپس به همکاری با داعش روی آوردند که این امر تناقضات و استراتژیهای آنها را که بر اساس بهرهبرداری از هرج و مرج برای تحقق اهداف خود است نشان میدهد. یکی از مهمترین رویدادهای اخیر، کشته شدن محمد جولانی، یکی از برجستهترین فرماندهان آنها است که قبلاً تحت فرماندهی ابوبکر بغدادی تروریست که در سال 2019 کشته شد، فعالیت میکرد.
اما سوال بزرگ این است که مخالفان سوری که از ابتدا خواستار آزادی و کرامت بودند کجا هستند؟ چگونه صداهایی که ادعا میکردند نماینده اراده مردم سوریه هستند در برابر تسلط این گروههای مسلح ناپدید شدند؟
جامعه جهانی مشغول درگیریهای سیاسی و محاسبات استراتژیک خود است و سوریه و مردم آن را در میان چکش تروریسم و سندان ویرانی رها شده است. ایالات متحده که ادعای مبارزه با تروریسم را دارد، با برخورد انتخابی با بحرانها، چهره زشت خود را نشان میدهد و زمین را برای درگیریها و افراطگری بیشتر فراهم میکند.
آنچه در سوریه رخ میدهد صرفاً یک بحران محلی نیست، بلکه لکه ننگی بر چهره بشریت و دلیلی جدید بر شکست جامعه جهانی در مقابله با تروریسم و نجات مردم از چنگال آن است.
محو شدن مخالفان سوری که ادعای مخالفت دارند و ناپدید شدن آنها چیزی جز دلیلی بر شراکت آنها در افزایش نفوذ گروههای تروریستی نیست. در اینجا ما سؤالاتی در مورد نقشی که قدرتهای منطقهای و بینالمللی در این فاجعه ایفا کردهاند مطرح میکنیم؟ شما کجا هستید؟ بلکه گروههایی با اهداف افراطی تأمین مالی و تسلیح شدهاند.
جامعه جهانی که شعارهای آزادی و حقوق بشر را سر میدهد، ناتوان یا همدست بوده و به محکوم کردن از طریق تریبونها بسنده کرده است و اقدامات عملی برای توقف این فاجعه انجام نداده است. ایالات متحده تناقض آشکاری را در سیاستهای خود نشان داده است، گاهی ادعای جنگ با تروریسم را دارد و گاهی از جنایات این گروهها چشمپوشی میکند اگر به منافع استراتژیک آن خدمت کند.
امروزه غیرنظامیان سوری از محاصره دوگانه رنج میبرند؛ اولاً ماشین جنگی که بیوقفه ادامه دارد و دوم سکوت بینالمللی که آنها را به آرامی میکشد. صدها هزار نفر جان خود را از دست دادهاند و هزاران نفر آواره شدهاند، در حالی که جهان به نادیده گرفتن این فاجعه انسانی بیسابقه ادامه میدهد.
تاریخ این دوره تاریک را فراموش نخواهد کرد، جایی که جهان پشت به سوریه کرد و اجازه داد نیروهای شر فساد را در آن گسترش دهند. اما هنوز امید به این وجود دارد که سوریه از زیر آوارها برخیزد و کشوری بازسازی شود که شایسته مردمی باشد که برای آزادی خود بسیار فداکاری کردهاند. تا آن زمان، این سوال همچنان مطرح است: جامعه جهانی در این فاجعه کجا است؟ و چهره واقعی عدالت بشری کجا است؟
در این چشمانداز غمانگیز، تلاشهای محکوم کردن و اعتراض به نظر میرسد که تحت تأثیر منافع بینالمللی، معاملات مخفی و طرحهایی که سوریها را در اولویت قرار نمیدهد، فرو میریزد. ادلب و حلب و سایر مناطق سوریه به میدانهای تسویه حساب بین قدرتهای منطقهای و بینالمللی تبدیل شدهاند، در حالی که مردم سوریه به تنهایی با سرنوشت خود روبرو هستند.
آنچه امروز شاهد آن هستیم سکوت مشکوکی از سوی نیروهایی است که ادعا میکنند مدافع حقوق بشر هستند و سکوت شدیدتری از سوی کسانی است که وظیفه اخلاقی خود را در مقابله با این ویرانی نادیده گرفتهاند.
اما حتی در میان این تاریکی، امید به مردم سوریه وجود دارد که در طول سالهای گذشته مقاومت حماسی خود را در برابر تروریسم و کشتار نشان دادهاند. شرطبندی واقعی نه بر روی نیروهای خارجی، بلکه بر اراده خود سوریها برای پس گرفتن وطن خود از دست افراطگراها و اشغالگران است.
جامعه جهانی امروز بیش از هر زمان دیگری موظف است مسئولیت خود را بپذیرد و از استانداردهای دوگانه دست بردارد. بشریت نمیتواند در برابر این مقدار خونریزی که ریخته میشود و کشوری که در برابر چشمان همه ویران میشود، ساکت بماند.
اگر ذرهای وجدان جهانی باقی مانده باشد، زمان آن رسیده است که عمل کند، نه با کلمات، بلکه با اقداماتی که به سوریها امنیت و حفاظت از سرزمین غصب شده خود را بدهد.سوریه فریاد میزند، آیا کسی پاسخ میدهد؟ یا اینکه صدایش همچنان زیر آوار جنگ و همدستی بینالمللی خفه خواهد شد؟